یکپارچگی حسی یا sensory integration چیست؟
یکپارچگی حسی به معنی دریافت و پردازش اطلاعات از هفت حس(حرکت ،لمس،عمقی،بینایی،شنوایی،چشایی،و بویایی) می باشد
درمان اس آی از جمله متدهای جدید مورد استفاده در کاردرمانی است که کاربرد موثری در درمان اختلالات طیف اوتیسم بیش فعالی و اختلالات یادگیری دارد.
اطلاعات حسی با دقت وبه طور کافی پردازش نمی شود.این به نوبه خود بر کارایی عملکرد مغز تاثیر می گذارد چرا که عملکرد مناسب مغز به یکپارچگی خوب حواس بستگی دارد.
بنابراین در روش یکپارچگی حسی با ، هماهنگ کردن چشم و دست و کنترل حرکتی و ادراک بصری و فضایی و مسائل تعادلی لمسی و توانایی بصری-حرکتی، و توانایی جهتیادگیری می توان گروهی از ناتوانیهای نوشتن خواندن،هجی کردن،واختلالات ریاضی را درمان کرد.
اجرای متد si در کاردرمانی دارای ظرافت های بسیاری است که امروزه در درمان مشکلات حس عمقی اوتیسم اختلالات پردازشی و یادگیری بکار میرود.
هماهنگی حرکتی ظریف ، مستقیماً مربوط می شود به رشد و تکامل ماهیچه های ریز دست که در انجام تکالیفی نظیر نوشتن ، نخ کردن ، سوار کردن
مهره ها و پیچها و قیچی کردن ، به کار برده می شود.
انجام موفقیت آمیز همه ی این تکالیف موجب موفقیت در تحصیل و درمان اختلالات یادگیری می شود. به نظر می رسد هر چه کودکان در زمینه در یافت و
پرداخت محرکهای ورودی ، کار آمد تر شوند در فهم و درک محیط و در نتیجه دربیان و توصیف خود توانا تر خواهند بود.
سیستم عصبی مرکزی دارای مکانیسم خودتنظیمی می باشد و تمایل به ایجاد پاسخ متناسب با محرک حسی دارد.در اختلال تعدیل حسی آنچه که فرد
انتظار دریافت آن را دارد از آنچه در عمل دریافت می کند متفاوت است .
در سال 1988 این نظریه مطرح شد که طیفی از پاسخ دهی حسی وجود دارد که
یک انتهای آن پاسخدهی کم وانتهای دیگرش بیش پاسخ دهی است. حد مطلوب آگاهی و هشیاری در وسط این طیف قرار دارد.
عمده ی فعالیت های افراد در همین حد وسط رخ می دهد ولی بهر حال هر فردی طی روز نوساناتی را نیز دراین طیف تجربه می کند.
دراین مدل، اختلال یکپارچگی حسی زمانی رخ می دهد که نوسانات فرد بیش از حد، یا عملکرد فرد متمایل به یکی از دوانتها باشد. فردی که عملکردش به سمت انتهای
پاسخ دهی کم باشد، ثبت حسی ضعیفی دارد، این فرد نمی تواند به محرکاتی که توجه اکثر مردم را جلب می کند توجه کند و به نظرمی رسد که نیاز به
محرک حسی شدیدتری دارد.
در نقطه مقابل طیف بیش پاسخ دهی است که فرد دچار تدافع حسی است. این فرد با محرکات حسی معمولی دچار استرس و فشار بیش از حد می گردد.
روش si یکپارچگی حسی در درمان چه اختلالاتی بکار می رود؟
یکپارچگی حسی یک چارچوب درمانی است که برای ارزیابی و درمان افرادی که دچار اختلال در پردازش حسی هستند به کار می رود.
کلینیک کاردرمانی توان آفرین با بهره گیری از کاملترین تجهیزات یکپارچگی حسی و با تجربه ترین متخصصین اس آی امکان ارزیابی کودکتان را در زمینه
های مختلف درمان اوتیسم، اختلالات یادگیری، مشکلات کودکان دست و پا چلفتی و غیره برای شما والدین گرامی فراهم کرده است با ما تماس بگیرید.
1) مشکلات ثبت حسیSensory Registration Problems
زمانی که مشکل ثبت حسی وجود داشته باشد معمولا بیش از یک سیستم حسی درگیر است، اما در برخی کودکان ممکن است فقط یک سیستم به طور خاص آسیب دیده باشد .
همچنین کودکانی که دچار مشکلات رشدی شدیدی مثل اتیسم هستند ممکن است در شرایطی دچار نقص ثبت حسی باشند و در شرایط دیگر تدافع
حسی نشان دهند به همین دلیل است که گفته می شود درمان SI یک درمان پویا و غیرسازمان یافته است چون نمی توان برنامه ی جلسه درمانی را
دقیقا از پیش تعیین کرد و انجام داد.
هدف درمانی و چارچوب درمان مشخص است ولی برنامه ی درمانی را درمانگر هر جلسه با توجه به هدف و چارچوب
و شرایط کودک تعیین می کند. در واقع در درمان SI یکپارچگی حسی هیچ وقت نمی توان گفت ارزیابی تمام شده است، بلکه درمانگر همواره باید در حال
ارزیابی شرایطکودک باشد و با توجه به آن درمان را انجام دهد.
مسائل امنیتی در مورد بچه هایی با مشکلات ثبت حسی اهمیت بسیاری دارد. برای مثال کودکی که حس درد را ثبت نمی کند، این موضوع را یادنگرفته
که برخی اعمال منجر به نتایج منفی مثل درد می شود و ممکن است از موقعیت های خطرناک اجتناب نکند. به جای اجتناب از شرایطی که منجر به درد
می شود کودک دائم فعالیت های خطرناک انجام می دهد، مثل پریدن از ارتفاع روی سطح سخت یا لمس شی داغ.
مشکل ثبت حسی در توانایی کودک برای معنادادن به فعالیت یا موقعیت اختلال ایجاد می کند، بنابراین کودک انگیزه ای برای شرکت در فعالیت ندارد. به
نظر می رسد که فقدان انگیزش درونی در کودکان اتیسم وکم پاسخ دهی شدید، باعث می شود که آنها از سخت ترین کودکان برای درمان
بارویکردیکپارچگی حسی باشند. (چون یکی از اصول درمان SI یکپارچگی حسی این است که کودک باید به طور فعال در فعالیت شرکت کند.)
برای این کودکان کاردرمانی فردی مفید است،اما ممکن است نتایج آن دیر ایجاد شود(Ayers & Tickle 1980). تحقیقات و تجربیات بالینی نشان می دهد
که تحریکات وستیبولار، بخصوص خطی و محرکات عمقی، خصوصا فشاروکشش مفاصل، باعث بهبود ثبت حسی در این کودکان می گردد.
2) رفتارحس طلبی Sensation Seeking Behavior
برخی کودکان ثبت حسی را انجام می دهند ولی نسبت به محرکات وارده کم پاسخ ده هستند. این کودکان به دنبال تحریکات شدید حسی می باشند.
کودکی که نسبت به کودکی که نسبت به تحریکات وستیبولار پاسخ کمی می دهد هنگام استفاده از وسایل تعلیقی کلینیک تحریک درونی زیادی دریافت
می کند.
کودک تحریکات وستیبولار را ثبت می نماید و از آنها لذت می برد ولی محرک بر سیستم عصبی او به اندازه ی کودکان دیگر تاثیر نمی گذارد به
همین دلیل علائم سرگیجه یا واکنش های اتونومیک دیگر را نسبت به محرک حسی ای که برای اکثر همسالان او بیش از حد است، نشان نمی دهد. این
حالت، “کم پاسخ دهی” نام دارد. با وجودی که کودک ازنظر حرکتی فعال به نظر می رسد، اما نسبت به تحریکات وستیبولار وارده به اندازه ی کودکان دیگر
پاسخ نمی دهد. در شرایط زندگی روزمره این کودکان بی قرار، پرتحرک وهیجان طلب به نظر می رسند.
برخی کودکان به تحریکات حس عمقی بیش از حدی نیاز دارند. این کودکان معمولاً به دنبال مقاومت فعال به عضلات، تحریک لمس عمقی، یا فشار و
کشش مفصلی هستند.(برای مثال کوبیدن پاها به جای راه رفتن، افتادن عمدی یا برخورد با اشیاء یا افراد دیگر، یاهل دادن اشیاءبزرگ) آنها ممکن است
حرکات پرتابی شدید انجام دهند مثل پرتاب محکم اشیاء. برخی از این کودکان جز با تحریکات عمقی شدید، موقعیت اعضای بدنشان را درک نمی کنند.
رفتارکودکان دچار حس طلبی شدید ممکن است در شرایط اجتماعی نامناسب وتخریبگر باشد.
مسائل امنیتی معمولا اهمیت زیادی دارند واین کودکان عمدتا برچسب مشکلات رفتاری و اجتماعی می خورند. چالش موجود برای کاردرمانگرانی که با
اینگونه کودکان کار می کنند این است که شرایطی فراهم کنند که آنها بدون اینکه از نظر اجتماعی مخرب یا خطرناک و نامناسب شناخته شوند، سطح
بالایی از تحریکات مورد نیازشان را دریافت کنند.
3) بیش پاسخ دهی Over responsiveness
انتهای دیگر طیف تعدیل حسی مشکلات مربوط به بیش پاسخ دهی است که گاهی hyper responsivityیا تدافع حسی خوانده می شود. کودکی که
دچار بیش پاسخ دهی است معمولا با محرکات حسی معمولی بیش از حد تحریک می شود ونسبت به آن حالت تدافعی پیدا می کند یا با احساس منفی
شدید وفعال شدن سیستم عصبی سمپاتیک همراه است. این شرایط ممکن است در پاسخ به تمام حس ها، یا مختص یک یا چندحس باشد.
تدافع لمسی در کودکان چیست؟
تدافع لمسی تمایل فرد به پاسخ بیش از حد به محرک حسی است .این اختلال یکی از معمول ترین مشکلات یکپارچگی حسی است که تعدیل حسی را در برمی گیرد.
افرادی که دچار تدافع لمسی هستند، با تحریکات حسی ای که برای افراد دیگر آزاردهنده نیست ناراحت و آزرده
می شوند.
خصوصا تحریکات لمس سطحی بسیار آزاردهنده است. محرکات آزاردهنده ی معمول عبارتنداز: پارچه هایی با جنس های خاص، چمن یا شن روی
وست(برهنه)، چسب یا رنگ روی پوست، حس ناشی از مسواک زدن یا شانه کردن مو، ونوعی از ترکیب غذایی.
پاسخ های معمول به این محرکات عبارتند از: اضطراب، حواسپرتی،بی قراری، عصبانیت، کج خلقی، ترس و پریشانی .
فعالیت های نظافت شخصی معمول مثل لباس پوشیدن،حمام کردن، آرایش کردن و غذا خوردن معمولا دچار مشکل می شوند.
فرد ممکن است از فعالیت های کلاس درس مثل نقاشی با انگشت،آّب یاشن بازی، و کاردستی اجتناب نماید. شرایط اجتماعی ای که نیاز به ارتباط نزدیک
با افراد دیگر دارد، مثل بازی با کودکان دیگر، ایستادن در صف احساس ناراحتی ایجاد می کند و ممکن است سبب رفتارهای هیجانی تکانشی گردد.
بنابراین برنامه های معمول زندگی می تواند برای کودکان دچار تدافع لمسی و نیز والدین آنها ضربه ای شدید باشد.
ممکن است معلم و دوستان کودک به اشتباه او را ناسازگار، پرخاشگر یا لجباز بدانند. برای افرادی که دچار تدافع لمسی هستند کنار آمدن با این مساله
که افراد دیگر حس ناراحتی آنها را درک نمی کنند و یا از شرایطی که برای آنها رنج آور است لذت می برند، بسیار سخت است. کودکی که دچار این
اختلال است ونمی تواند آن را بیان کند
یا حتی مشکل را تشخیص نمی دهد، حس اضطراب و ناامیدی طاقت فرسایی دارد، بر رفتار کاری او تاثیر مهمی می گذارد.
کاردرمانگری که با کودک دچار تدافع لمسی کار می کند باید از محرکات حسی ای که برای او ناخوشایند هستند، و نیز محرکاتی که به خوبی تحمل می کند،آگاه باشد.
معمولا لمس سطحی آزاردهنده است خصوصاً در مناطق حساس بدن مثل صورت ، شکم ، کف دست وکف پا. معمولاً کودک محرک لمسی ای که توسط
خودش ایجادشود را بهتر تحمل می کند تا محرکاتی که توسط دیگران ایجادمی شود.
در صورتی که کودک منبع تحریک را نبیند تحریکات آزاردهنده تر خواهند بود. اکثر افرادی که دچار تدافع لمسی هستند با تحریک فشار عمقی احساس
راحتی می کنند و در صورتی که روی قسمتی از پوست که تحریک شده فشار عمقی واردشود احساس رهایی از محرک آزاردهنده خواهند داشت.
اطلاع از ویژگی های تدافع لمسی به کاردرمانگر کمک می کند تا راهکارهای لازم را به کمک به کودک و افراد دیگری که با او در ارتباط هستند، برای کنار
آمدن با شرایط موجود ارائه نماید. برای مثال کاردرمانگر به معلم پیشنهادمی کند که اگر لازم است کودک لمس شود، بهتراست لمس همراه با فشار در
برابر دیدگان کودک باشد تا لمس سطحی در پشت کودک.