مشکلات پوسچرال

مشکلات پوسچرال

چرا در کاردرمانی پوسچر و تعادل را مورد سنجش قرار می دهیم ؟

پوسچر به معنای پاسخ رفلکسی یا بازتاب تطابقی بدن ضد نیروی ضدجاذبه و در برابر محیطی که فرد در آن قرار دارد تلقی می شود که نتیجه ی

یکپارچگی تحریکات حسی متفاوت و واکنش های حرکتی تطابقی سریع می باشد که به ویژه مربوط به سیستم های وستیبولار(تعادل)، عمقی و بینایی می شود.

همه ی این تطابق ها در محیط به صورت ناخودآگاه، بدون نیاز به توجه و در موقعیت های ضد نیروی جاذبه اتفاق می افتند.

 

 

هنگا می که پاسخ های رفلکسی عملکرد مناسبی دارند و در سطح رشدی و تحولی صحیح هستند به سیستم شناختی بالاتر مغزی و هوشیاری فرد

برای حفظ پوسچر نیار نیست و پوسچر خودبخود تطابق لازم را ایجاد  می کند.

اما زمانی که رفلکس ها متناسب با سن عمل نکنند مغز باید از توجه و تطابق خودآگاه برای کنترل پوسچرال (وضعیتی) به منظور انجام تکالیف شناختی

استفاده کند.

همچنین پوسچر برای تعادل ایستا، برای هماهنگی و ثبات مراکز درگیر در کنترل حرکت چشم ها ( عملکرد دیداری-حرکتی ) هم مورد نیاز است …

بنابراین والدین محترم توجه داشته باشند که وقتی روی کنترل پوسچرال کودک شما کار می شود در واقع بطور غیر مستقیم این تمرینات متوجه مناطق

دیگر مغزی کودک شما نیز خواهد بود شاید به همین دلیل است که کاردرمانگر می تواند هالیستیک یا جامع نگر عمل کند و نتایج بهبود کلی با تمرینات

اختصاصی را شاهد باشیم…

پوسچر:

پوسچر به صورت وضعیت استقرار اعضا و اندام های مختلف بدن در فضا تعریف می شود. برای اینکه فرد بتواند حالت خود را در طول زمان حفظ کند،

عضلات او باید هر گونه نیروی خارجی وارده بر بدن و در برخی موارد کشش های درونی را خنثی کند.چنین فعالیت عضلانی تحت عنوان “فشار وضعیتی

شناخته می شود.تمام محققان در این نکته توافق دارند که بهترین پوسچر ، پوسچری است که در آن کمترین فشار وضعیتی بر بدن تحمیل می

شود و این حالت زمانی محقق می شود که اندام ها و مفصل های بدن در میانه ی دامنه حرکتی خود قرار گیرند.

 

پوسچر و نقش آن در سلامت و بهره وری:

فشار وضعیتی گر برای مدتی ادامه یابد (بیش از چند دقیقه) نتایج زیان باری بوجود خواهد آمد که از آنها

بعنوان تنش وضعیتی یاد می شود.ماهیچه و دیگر بافت های نرم و حتی استخوان ها به عنوان یک بافت

در برابر فشار های مکانیکی استاتیک و مداوم واکنش نشان می دهند.فعالیت های استاتیک جریان خون را

محدود کرده و تعادل شیمیایی عضله را بر هم می زنند. و موجب می شود فضولات متابولیکی حاصل از

فعالیت ماهیچه ای در ماهیچه تجمع یابد  و خستگی ماهیچه ای عارض شود.

در این هنگام شخص احساس ناراحتی می کند که در ابتدا خفیف و مبهم بوده و لی به تدریج تبدیل به

دردی مزاحم می شود.

سرانجام زمانی می رسد که شخص مجبور می شود با تغییر وضعیت بدنی خود از

آن رهایی یابد. اگر محیط کار و برنامه کار به گونه ای باشد که امکان تغییر متناوب پوسچر های گوناگون برن

را فراهم آورد شرایط مطلوب خواهد بود. زیرا روند فیزیولوژیک خستگی عضلانی ، به وسیله استراحت و یا تغییر روش کار به سرعت قابل برگشت است.

بهترین پوسچر ، پوسچری است که در آن کمترین فشار وضعیتی بر بدن تحمیل می شود

پیامدهای پوسچر نامناسبعدم امکان تغییر پوسچر و کار کردن در حالتی ثابت و محدود پیامدهایی بدنبال دارد که می توان آنها را به دو دسته کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم نمود.

درکوتاه مدت ممکن است افزایش ناراحتی موجب حواس پرتی و عدم تمرکز شود و در نتیجه افزایش خطا،کاهش بازده کار و حتی وقوع حادثه را به دنبال

داشته باشد.در این مرحله عوارض و ناراحتی هنوز قابل برگشتند. و یا با استراحت یا تغییر فعالیت از بین می روند.اگر تنش وضعیتی ادامه یابد درد بوجود

می آید و احتمال اینکه درد عارض شده با استراحت از بین برود ضعیف است. در این حالت فرد با ناراحتی روبرو نیست بلکه با بیماری مواجه است.

انجام کار با پوسچر نامطلوب منجر به فشار وضعیتی، خستگی و درد می شود. به طوری که ممکن است فرد را مجبور سازد دست از کار کشیده و به

استراحت بپردازد.

نمونه های شاخص از چنین وضعیتی هنگامی ایجاد می شوند که برای مثال فرد مجبور است با گردن و کمری خمیده بر روی سطح کار

که در ارتفاع پایین تری قرار گرفته کار کند.

ا برای انجام وظیفه و دسترسی به محل کار بازو و ساعد خود را بالا آورد و یا به صورت چمباتمه بر روی کار به

فعالیت بپردازد. برخی از محققان عقیده دارند آنچه که در این حالت عامل کاهش دهنده ی عملکرد شغلی  و بهره وری می باشد دردی است که به علت

پوسچر نامناسب در فرد عارض می شود.

با توجه به مطالب ذکر شده می توان چنین برداشت کرد که در حالی که پوسچر مناسب عامل مهمی در احساس راحتی در هنگام کار به شمار می آید،

پوسچر نامطلوب خطری برای سلامتی و ایمنی در محیط کار است.